
آتش به اختیار؟
تعبیر"آتش به اختیار"در عرصه فرهنگی یعنی دلسوزان انقلاب خصوصاً جوانان نباید به دلیل کم کاری احتمالی برخی مسئولان،کارهای فرهنگی را بر زمین بگذارند.البته اجرای فرمان آتش به اختیار،متوقف بر تشخیص درست موضوعات و فهم صحیح مسائل است./«آتش به اختیار» بودن،حتی در شرایط جنگ نرم،دستوری ثانوی است؛یعنی تا وقتی قرارگاه مرکزی دستوری دارد که در تشخیص مسائل اصلی و فرعی درست عمل کرده،نوبت به اقدام مستقل و سلیقه های افسران نمیرسد و نخبگان و هسته های فکری،هریک بسته به توانایی و تخصص خود،در صورت خلل و کاستی در دستورات قرارگاه مرکزی می توانند مستقلا اقدام کنند.
با سلام و تحيت. مفهوم و ابعاد اين اصطلاح به خوبي در بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي، بيان شده است وايشان در خطبه هاي نماز عيد فطر مجدداً فرمودند: ««آتشبهاختیار» به معنی کار فرهنگی خودجوش و تمیز است؛ آنچه ما گفتیم معنایش این است که در تمام کشور، جوانها و صاحبان اندیشه و فکر، صاحبان همّت، خودشان با ابتکار خودشان، کار را -کارهای فرهنگی را- پیش ببرند، منافذ فرهنگی را بشناسند و در مقابل آنها، کار انجام بدهند؛ آتشبهاختیار، به معنای بیقانونی و فحّاشی و طلبکار کردن مدّعیانِ پوچاندیش و مدیون کردن جریان انقلابی کشور نیست. نیروهای انقلابی بیش از همه باید مراقب نظم کشور، مراقب آرامش کشور، مراقب عدم سوءاستفادهی دشمنان از وضعیّت کشور، و مراقب حفظ قوانین [باشند]؛ این مراقبتها در درجهی اوّل متوجّه به نیروهای انقلاب است که دلسوزند، علاقهمندند و مایلند که کشور به سمت هدفهای خود حرکت بکند.»(۱۳۹۶/۰۴/۰۵)
همچنين ايشان در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکل های دانشجویی سخنانی فرمودند و در قسمتی از آن با به کار بردن واژه «آتش به اختیار» به دانشجویان و هسته های فکری این اختیار عمل را دادند که مستقلا وارد اقدام شوند.
دقت در سخنان رهبری، نشان میدهد که این سخنان، به صورت مطلق و بدون هیچ قید و شرطی بیان نشده است؛ بلکه «آتش به اختیار» بودن هم برای شرایط خاصی مطرح شده و هم برای افراد خاصی.
در اینجا ابتدا متن سخنان رهبری در این باره نقل، و پس از آن تجزیه و تحلیل می شود تا مراد ایشان روشن شود.
1ـ گزیده ای از متن سخنان رهبری
• از وظایف تشکلهای دانشجویی، تلاش همهجانبه برای غلبه دادن گفتمان انقلاب در دانشگاه است. نگویید دیگر نمیشود در دانشگاه کار کرد؛ در دانشگاه خیلی میشود کار کرد.
• همهی هستههای فکری و فرهنگی و عملی و جهادی هرکدام کار کنند؛ مستقل؛ آتش به اختیار باشند. البته قرارگاه مرکزی دستور میدهد اما چنانکه قرارگاه مرکزی اختلال دارد، شما افسران جنگ نرم، آنجا آتش به اختیارید.
• گاهی اوقات احساس میشود دستگاههای مرکزی فکری و فرهنگی و سیاسی دچار اختلالند و تعطیلند؛ اینکه در وضعیتی که ما اینهمه مسائل مهم فرهنگی در کشور داریم، حالا فرض کنیم فلان آهنگ قبل افطار پخش بشود یا نشود، این میشود مسئلهی اصلی، نامهنگاری میکنند؛ این پیداست این دستگاه اختلال پیدا کرده؛ مسئلهی اصلی را از فرعی تشخیص نمیدهند. وقتی اینجوری دستگاههای مرکزی اختلال دارند، آنوقت اینجا شما آتش به اختیارید. (سخنان رهبری در تاریخ: ۹۶/۳/۱۷، در جمع برخی دانشجویان و تشکل های دانشجویی)
2ـ تجزیه و تحلیل سخنان رهبری
برای پی بردن به مقصود رهبری و اقدام مناسب و بخردانه در جهت تحقق توصیه های ایشان، سعی می شود سخنان ایشان در چند گام تجزیه و تحلیل شود.
الف) زمینه و هدف توصیه رهبری
رجوع به متن سخنان ایشان (ن.ک: همان، پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری) نشان می دهد که:
اولا، کلام ایشان در شرایط و زمینه «جنگ» مطرح شده است. به کار بردن کلید واژگان «مبارزه مستمر نظام اسلامی با نظام سلطه»، «دو قطبی "سلطهگر" و "زیر سلطه"»، «مبارزه ادامهدارِ نظام اسلامی با نظام سلطه»، «تلاش برخی برای انقلاب زدایی» و «جنگ نرم»، نشان از این دارد که «آتش به اختیار» بودن مخصوص زمان جنگ است.
ثانیا، هدف از این توصیه «غلبه دادن گفتمان انقلاب در دانشگاهها» است؛ یعنی از آنجا که جنگ در جهت از میان بردن آرمان ها، اهداف و ماهیت انقلاب است، مقابله با آن هم باید در جهت غلبه دادن گفتمان انقلاب باشد.
ب) مخاطبان توصیه رهبری
توصیه به «آتش به اختیار» بودن و اقدام مستقل در امور در سخنان رهبری، در مورد «هسته های فکری، فرهنگی و عملی و جهادی» و «افسران جنگ نرم» است، نه افراد جانبی و پیادهنظامان. از اینرو، میتوان گفت که «هستههای فکری» و «افسران» تعبیر دیگری از «خواص»، در برابر «عوام» (پیادهنظامان) است؛ دو اصطلاحی که مقام معظم رهبری در سخنرانیهای متعدد خویش به تبیین آنها پرداختند (به عنوان نمونه، ر.ک: مراسم صبحگاه لشكر ۲۷ محمد رسول الله (ص)، تاریخ: 23/3/1375؛ بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام در سالروز عيد سعيد مبعث، تاریخ: 2/7/1382).
ج) جایگاه توصیه رهبری
ایشان در قسمتی از توصیه خود میفرماید «همه هستههای فکری و فرهنگی و عملی و جهادی هرکدام کار کنند؛ مستقل؛ آتش به اختیار باشند. البته قرارگاه مرکزی دستور میدهد اما چنانکه قرارگاه مرکزی اختلال دارد، شما افسران جنگ نرم، آنجا آتش به اختیارید». این سخن نشان میدهد که تا وقتی قرارگاه مرکزی دستور دارد و اختلال در تشخیص او تشخیص داده نشده، آتش به اختیار بودن بی معناست. از اینرو جایگاه «آتش به اختیار» بودن و اقدام مستقل، پس از رتبه دستور قرارگاه مرکزی است. به عبارت دیگر، «آتش به اختیار» بودن یک فرمان ثانوی و اضطراری است، نه اولی و در شرایط عادی. بنابراین، وظیفه اصلی و اوّلی تمام افراد، ابتدا تبعیت از دستور قرارگاه مرکزی است، اما در صورت تشخیص وجود خلل و کاستی در دستور قرارگاه مرکزی، می توان مستقل وارد اقدام شد.
د) اقدام بر اساس مسئولیت و تخصص
رهبری در قسمت دیگری از توصیه خود، میفرماید: «همه هستههای فکری و فرهنگی و عملی و جهادی هرکدام کار کنند؛ مستقل؛ آتش به اختیار باشند».
این تفکیک هسته ها به «فکری»، «فرهنگی»، «عملی» و «جهادی»، میتواند در دو حیطه «خواصِ در زمینه های فکری و نظری» و «خواص در زمینه های اجرایی و جهادی» جای گیرد. یعنی برخی هستههای تشکیلاتیِ نخبگان و خواص، در زمینه های نظری و فکری باید برای غلبه تفکر انقلابی تلاش کنند، و برخی از آنان، در زمینههای اجرایی اقدام کنند. به عبارت دیگر، اگر کسی در زمینه فکری، جزو نخبگان و خواص و هستههای فکری است باید در این زمینه رسالت خود را انجام دهد، و اگر کسی در زمینه اجرایی چنین است، باید در همان حیطه اجرایی (نه در زمینه نظری) اقدام کند، و هریک مستقلا حق آتش به اختیار بودن را در زمینه تخصصی خود دارند.
نکته
باید توجه داشت که این هسته های فکری و اجرایی، باید شرایط و مراحلی را در نظر داشته باشند، تا بتوانند اقدام مستقل کنند:
1ـ پس از احراز صلاحیت در تشخیص مسائل اصلی از فرعی، در یک کار عالمانه، مسائل اصلی و فرعی مربوط به حیطه نظری یا اجرایی خود را به تفکیک و به ترتیب اولویت به دست آورند؛
2ـ از دستورات قرارگاه مرکزی درباره مسائل تشخیص داده شده آگاهی کامل داشته باشند؛
3ـ از وجود خلل و کاستی در دستور قرارگاه مرکزی، نسبت به تشخیص امور اصلی از فرعی، آگاه باشند؛
4ـ با برنامه ریزی و عالمانه، مستقلا اقدام به حل مسئله ای کنند که از دید مسئولان قرارگاه مرکزی مخفی مانده است.
جمع بندی و نتیجه گیری
1ـ «آتش به اختیار» بودن، حاکی از قرار داشتن در شرایط حساس «جنگ»ی است و به هدف «غلبه دادن گفتمان انقلاب» تجویز شده است.
2ـ مخاطبان دستور ویژه «آتش به اختیار»، افسران جنگ نرم و هسته های فکری و اجرایی هستند، نه پیاده نظامان و عموم افراد.
3ـ «آتش به اختیار» بودن، حتی در شرایط جنگ نرم، دستوری ثانوی است؛ یعنی تا وقتی قرارگاه مرکزی دستوری دارد که در تشخیص مسائل اصلی و فرعی درست عمل کرده، نوبت به اقدام مستقل و سلیقه های افسران نمی رسد.
4ـ نخبگان و هسته های فکری، هریک بسته به توانایی و تخصص خود، با تشخیص صحیح و عالمانه، باید مسائل اصلی و فرعی حیطه فکری و اجرایی خود را تشخیص داده، در صورت خلل و کاستی در دستورات قرارگاه مرکزی، مستقلا اقدام کنند.(علیرضا محمدی فر،سایت بصیرت،۲۲ خرداد ۱۳۹۶)
توضيحات تکميلي:
يكم. تحليل چيستي و چرايي.
براي غلبه گفتمان انقلاب در دانشگاه و جامعه، آتش به اختيار:
«خطاب بنده در غير از اين جلسه به همه است؛ من به همهي آن هستههاي فكري و عمليِ جهادي، فكري، فرهنگي در سرتاسر كشور مرتّباً ميگويم: هركدام كار كنيد؛ مستقل و بهقول ميدان جنگ، آتش به اختيار.»(۱۳۹۶/۰۳/۱۷) اين عبارت در ميان بيانات رمضاني رهبر انقلاب در ديدار با دانشجويان يكي از پربحثترين بخشها از بيانات ايشان در محافل، رسانهها و شبكههاي اجتماعي بود. برخي كليدواژه «آتش به اختيار» را به مثابه فرمان حمله همهجانبه فرمانده و يا تآييد پيشاپيش اقدامات غيرقانوني و خودسرانه در مواجهه با كاستيها و كژيهاي جامعه و مسئولان ارزيابي كردند. اما اشاره و تآكيد رهبر انقلاب در اين فراز بسيار مهم از سخنان ايشان به چيست؟
رهبر انقلاب در ديدار جمعي از دانشجويان با ايشان پيش از افطار دوازدهم ماه مبارك رمضان، به روال ديدارهاي رمضاني سالهاي گذشته با دانشجويان، بخشي از سخنان خود را به توصيه و تجويز براي تشكلهاي دانشجويي مومن و انقلابي دانشگاهها اختصاص دادند و انتظارات و مطالبات خود را از اين تشكلها به صورت شفاف و صريح بيان كردند. مخاطب خود را هم در اين مطالبه تدقيق كردند: «تشكّلهايي را ميگويم كه تحت هر نامي، معتقد به انقلابند، معتقد به دينند، معتقد به نظام اسلامياند، معتقد به اين مبارزهي عظيمند؛ تحت هر نامي كه هستند فرق نميكند؛ خطابم به آنها است.»(۱۳۹۶/۰۳/۱۷)
رهبر انقلاب در اين سخنراني توصيههاي دهگانه ذيل را خطاب به تشكلهاي دانشجويي مومن و انقلاب مطرح كردند:
۱. فراموش نكردن آرمانگرايي ۲. واقعبين بودن ۳. نقش فعال داشتن در جامعه ۴. تلاش جدّي و همهجانبه براي غلبه دادن گفتمان انقلاب در دانشگاه ۵. اهتمام به تخاطب واقعي با مخاطبان ۶. تبيين درست كليدواژههاي اصلي انقلاب ۷. تديّن و تعبّد در عمل و گفتار ۸. شجاعت در اقدام ۹. تبيين مسئلهي زن در غرب توسط دانشجويان خواهر ۱۰. تزريق اميد در دانشگاهها
مطالباتي كه به مثابه ۱۰ فرمانِ مهم فرمانده ارشد ميدان مبارزه در جنگ فرهنگي براي افسران جنگ نرم قابل ارزيابي است. اما محل سخن در اين يادداشت كليدواژه مهم «آتش به اختيار» و تعريف جايگاه آن در منظومه بيانات و مطالبات ايشان از جنبش دانشجويي است.
رهبر انقلاب از دستور آتش به اختيار در ذيل مطالبه چهارم خود از تشكلهاي دانشجويي و البته همه «هستههاي فكري و عمليِ جهادي، فكري، فرهنگي در سرتاسر كشور» استفاده كردند: «تلاش جدّي و همهجانبه براي غلبه دادن گفتمان انقلاب در دانشگاه»(۱۳۹۶/۰۳/۱۷). مطالبهي مهمي كه در سالهاي اخير از همه نيروهاي مومن و انقلابي در گستره وسيعتري از دانشگاه يعني كل جامعه داشتهاند. انقلابيگري و تفوق گفتمان انقلاب يكي از مهمترين مطالبات و البته نگرانيهاي ايشان در همهي سالهاي اخير بوده است. حالا رهبر حكيم انقلاب براي غلبه گفتمان انقلابي در دانشگاه و بلكه كل جامعه خطاب به همهي افسران جوان جنگ نرم ميگويند: «بايد خودتان تصميم بگيريد، فكر كنيد، پيدا كنيد، حركت كنيد، اقدام كنيد.»(۱۳۹۶/۰۳/۱۷)
اما آيا فرمانده يك فرمان مطلق و هميشگي براي آتش به اختيار صادر كرده و از افسران خواسته است كه كاملا مستقل از فرماندهي اقدام كنند؟ رهبر انقلاب خود به اين سوال پاسخ ميدهند: «البتّه در جنگ، قرارگاه مركزي وجود دارد كه دستور ميدهد، امّا اگرچنانچه رابطهي قرارگاه قطع شد يا قرارگاه عيبي پيدا كرد، اينجا فرمانده دستورِ آتش به اختيار ميدهد. خب شما افسرهاي جنگ نرميد -قرار شد شما افسران جوان جنگ نرم باشيد- آنجايي كه احساس ميكنيد دستگاه مركزي اختلالي دارد و نميتواند درست مديريّت كند، آنجا آتش به اختياريد.»(۱۳۹۶/۰۳/۱۷) و در همين ديدار ميفرمايند: «نوع برخورد با مشكلات درون نظام، بايد علاججويانه و طبيبانه باشد. طبيب، گاهي اوقات به مريض خودش هم ممكن است تشر بزند، يك حرف تلخي هم بزند، امّا مقصودش معالجهي او است. در مقابلهي با دشمن، نوع برخورد بايد قاطع و صريح و طبق برخورد خود او -كه خصمانه است- خصمانه باشد؛ امّا در داخل و با نظام، نه؛ دلسوزانه، علاججويانه و مانند اينها.»(۱۳۹۶/۰۳/۱۷)
از اين بيان مشخص است كه اين اختيار براي گشودن آتش، اولاً در ذيل مطالبه تلاش فكري، فرهنگي، سياسي براي غلبه گفتمان انقلاب در جامعه و دانشگاه است و ثانياً علاججويانه و دلسوزانه و ثالثاً در حالتي است كه دستگاههاي فكري و فرهنگي و سياسي دچار اختلال شده و يا وظايف طبيعي خود را انجام نميدهند. اين همان معنا و تلقي رهبر انقلاب از كليدواژه «افسر جوان جنگ نرم» است كه در سالهاي گذشته بارها بر آن تأكيد كرده بودند: «در اين جنگ نرم، شما جوانهاي دانشجو، افسران جوان اين جبههايد. نگفتيم سربازان، چون سرباز فقط منتظر است كه به او بگويند پيش، برود جلو؛ عقب بيا، بيايد عقب. يعني سرباز هيچگونه از خودش تصميمگيري و اراده ندارد و بايد هر چه فرمانده ميگويد، عمل كند. نگفتيم هم فرماندهانِ طراح قرارگاهها و يگانهاي بزرگ، چون آنها طراحيهاي كلان را ميكنند. افسر جوان تو صحنه است؛ هم به دستور عمل ميكند، هم صحنه را درست ميبينيد؛ با جسم خود و جان خود صحنه را ميآزمايد. لذا اينها افسران جوانند؛ دانشجو نقشش اين است. حقيقتاً افسران جوان، فكر هم دارند، عمل هم دارند، تو صحنه هم حضور دارند، اوضاع را هم ميبينند، در چهارچوب هم كار ميكنند.»(۱۳۸۸/۰۶/۰۸)
با اين نگاه و با اين تعريف از افسران جوان جنگ نرم، رهبر انقلاب تكليف را هم مشخص ميكنند: «گاهي اوقات انسان احساس ميكند دستگاههاي مركزي فكر و فرهنگ و سياست و مانند اينها دچار اختلالند، دچار تعطيلند... اين دستگاه اختلال پيدا كرده كه مسئلهي اصلي را از مسئلهي فرعي تشخيص نميدهد و يك مسئلهي اصلاً بياعتبارِ بياهمّيّت فرعي را بهعنوان يك مسئلهي اصلي، درشت ميكنند. وقتي اينجوري دستگاههاي مركزي اختلال دارند، آنوقت اينجا جاي همان آتش به اختياري است كه عرض كردم.»(۱۳۹۶/۰۳/۱۷)
(منبع: http://farsi.khamenei.ir/weekly/#120,1,2161)
از آنجا كه رسانههاي جيرهخوار استعمار غرب و قلم به مزدان صهيونيزم موج گستردهاي را براي هجوم به اين بيان نوراني آغاز كردهاند و از آن تعبير آنارشي ميكنند لذا لازمست كه اين موضوع براي مردم كاملاً تبيين شود كه اين موضع امام خامنهاي دقيقاً بند «م» وصيتنامه سياسي الهي امام خميني (ره) است و بهيچوجه تفاسيري كه دشمنان از آن ميكنند سازگار نيست.
بخشي از متن وصيتنامه امام خميني (ره) اينست: "بايد همه بدانيم كه آزادي به شكل غربي آن، كه موجب تباهي جوانان و دختران و پسران ميشود، از نظر اسلام و عقل محكوم است. و تبليغات و مقالات و سخنرانيها و كتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومي و مصاحل كشور حرام است. و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگيري از آنها واجب است. و از آزاديهاي مخرب بايد جلوگيري شود. و از آنچا در نظر شرع حرام و آنچه بر خلاف مسير ملت و كشور اسلامي و مخالف با حيثيت جمهوري اسلامي است به طور قازع اگر جلوگيري نشود، همه مسئول ميباشند. و مردم و جوانان حزباللهي اگر برخورد به يكي از امور مذكور نمودند به دستگاههاي مربوطه رجوع كنند و اگر آنان كوتاهي نمودند، خودشان مكلف به جلوگيري هستند. خداوند تعالي مددكار همه باشد."
هرچند اين مسأله كه تدبير ولي امر لازم الاتباع است و مقوم آن كه بيان امام خميني (ره) است براي اغلب مردم كشور كه پيرو ولايت و مكتب امام خميني (ره) هستند كفايت دارد اما از آنجا كه قلمهاي مريض به هيچكدام از اين مباني پايبند نيستند لازمست اصل هشتم قانون اساسي كه اين اختيار را به همهي مردم ايران داده است را يادآوري كنيم آنجا كه ميگويد:
«اصل هشتم قانون اساسي»
"در جمهوري اسلامي ايران دعوت به خير، امر به معروف و نهي از منكر وظيفهاي است همگاني و متقابل بر عهده مردم نسبت به يكديگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت. شرايط و حدود و كيفيت آن را قانون معين ميكند. «و المومنون و المومنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر»"
حضور مردم در صحنه كه در مقدمه قانون اساسي بعنوان يكي از عوامل اصلي پيروزي و بقاء انقلاب در آن ياد شده و در چنين اصولي متجلّي است محدود به شركت در انتخابات نيست بلكه اساس مسئوليت عمومي نسبت به آنچه در جامعه ميگذرد ويژگي جدايي ناپذير جمهوري اسلامي است.
دوم. وظايف دانشجويان در قبال اين مطالبه رهبري:
1.درك و شناخت صحيح مطالبه رهبري و انتقال آن به جوانان انقلابي
2.ترسيم و تبيين مسايل اصلي كشور و مطالبه گري و گفتمان سازي پيرامون آن
3.ايجاد سازماندهي و انسجام لازم به منظور پيگيري مطالبات و گفتمان هاي اصلي نظام
4.مقابله با هر گونه تحريف و برداشت نادرست از اين مطالبه رهبري
ممكن است برخي در داخل و خارج از كشور با تحريف و برداشت نادرست از اين بيانات مقام معظم رهبري ، آتش به اختيار را مجوز فعاليت غير قانوني تعريف نمايند ، اما جريان دانشجويي بايد با هوشياري مانع از چنين برداشت ها و تحريف هايي شود . آتش به اختيار به منظور مطالبه گري و گفتمان سازي در راستاي گفتمان هاي اصلي كشور است . در حقيقت آتش به اختيار به منظور احياي گفتمان اصلي كشور در صورتي است كه دستگاههاي مربوطه به هر دليلي در انجام وظايف خود دچار اختلال شده اند .
سربازي كه آتش به اختيار مي شود يعني در حوزه مسئوليت خود معطل فرماندهي نماند؛ نه اينكه وظيفه خودش را رها كند و جاي ديگران نشيند.
مگر نه اينكه مقابله و برخورد با فساد در همه سطوح و تحقق اقتصاد مقاومتي ، استكبار ستيزي و نفي سلطه جويي و حمايت از مظلومان از مطالبات جدي رهبري و نيازها و ضرورت هاي كشور است در صورتي كه به هر دليل دستگاههاي ذي ربط در عمل به وظيفه خود در اين زمينه كوتاهي كردند ، دانشجويان و تشكل هاي دانشجويي بايد اين محورها را به عنوان گفتمان نظام تبيين و پيگيري نمايند و از مسئولان مطالبه گري كنند .
البته بايد توجه داشت اعمال اين تدبير و حضور موثر در صحنه به معني آنارشي نيست، دانشجويان و جوانان عزيز انقلابي ميدانند كه در اعمال اين تدبير حتماً بايد نكات زير را مورد توجه قرار دهند:
1- همانطور كه در وصيتنامه امام خميني (ره) آمده است در مرحله اول كار را از دستگاه مربوط مطالبه كنند و زماني وارد عمل مستقيم شوند كه به فرموده مقام معظم رهبري وضعيت دستگاه مربوط مختل است و خود را بخواب زده و با تذكر هم نميخواهد از خواب بيدار شود.
2- در وقت اقدام قطعاً به گونهاي عمل كنند كه نوع اقدامشان زمينه مظلوم نمايي متخلفان و كوتاهي كنندگان را فراهم نكند ولو خودشان مورد ظلم واقع شوند و به زحمت بيفتند.
3- در اين مرحله قطعاً جنبههاي حقوقي و قانوني را در نظر بگيرند و از مدار قانون خارج نشوند.
موضع آتش به اختيار همان بند «م» وصيتنامه امام خميني (ره) است كه تاكنون در پاسخ جواناني كه ميگفتند ميخواهيم آن را اجرا كنيم گفته ميشد شرايط مصداق آن نيست ولي امروز كه اخلال در بعضي دستگاههاي فرهنگي بوضوح ديده ميشود و بعضاً گوششان بدهكار به تذكرات و نصيحتهاي مشفقانه نيست مصداق اجراي اين بند وصيتنامه كاملاً آشكار شده و نبايد به بهانه كوتاهي مسئولان و دستگاههاي مربوط بنشينيم و نظارهگر باشيم.(فارس، محمدرضا حسيني، ۹۶/۰۳/۲۰)
سوم. روش ها. با توجه به مطالبي كه بيان شد، هر روش فكري و فرهنگي كه با رعايت معيارهاي فوق به غلبه گفتمان انقلاب در سطح دانشگاهها و جامعه كمك مي كند، مطلوب مي باشد. رهبري معظم نيز به برخي از مصاديق اشاره فرمودند: «اهتمام به تخاطب واقعي. فضاي مجازي چيز خوبي است، فرصتي است امّا كافي نيست. بعضيها چسبيدهاند به فضاي مجازي -توئيتر و مانند اينها- براي اينكه پيامهايشان را برسانند، اين فايده ندارد؛ تخاطب واقعي لازم است، ميزگرد لازم است، سخنراني لازم است، نشريّه لازم است، بحثهاي دونفره و سهنفره لازم است، جلسات تحليل لازم است؛ اينجور با مخاطبينتان بنشينيد؛ و مانند اين كارها.»(۱۳۹۶/۰۳/۱۷)
دیدگاه ها
ارسال ديدگاه جديد
(لطفا از درج سوال در ديدگاه ها خودداري فرماييد براي طرح سوالات خود به اين آدرس مراجعه فرماييد)